کتاب امپراتوری خورشید را به عنوان یکی از برترین رمان های جنگ جهانی دوم میشناسند اما این برچسب کم نشان دادن کار بالارد در ادبیات است. این کتاب که در سال 1984 منتشر شد درباره پسر انگلیسی دارای مزایای اجتماعی در شانگهای است که زندگی اش توسط جنگ نابود و بازساخته می شود. این کتاب که معروف ترین کتاب بالارد است جایزه داستان نویسی گاردین و جایزه یادبود جیمز تیت بلک را برد و نامزد جایزه بوکر شد.
اما این داستان فقط یک کتاب جنگی نیست بلکه حلقه گمشده باقی آثارشه پلی بین سوررئالیسم و فانتزی و چین اشغال شده توسط ژاپن که در کودکی تجربه کرده است. اینکه بفهمیم چرا بالارد این کتاب را نوشته میتونه ما رو در فهمیدن کتاب کمک کنه. در این نوشته سعی میکنم یک معرفی کوتاهی نسبت به این رمان داشته باشم درباره زمینه تاریخی آن توضیحاتی بنویسم و ترجمه های این کتاب در ایران را معرفی کنم.
جنگ بالارد، چرا وی امپراتوری خورشید را نوشت؟
جیمز گراهام بالارد در سال 1930 در شانگهای در یک بخش بریتانیایی که ترکیبی عجیب از حومه شهر، پایگاه استعماری و بندر شهری مدرن بود متولد شد. پدرش در صنعت پنبه کار می کرد و زندگی راحتی در شانگهای داشتند و خود بالارد به مدرسه انگلیسی زبان فرستادند.

همه چیز وقتی ژاپنی ها در طی عملیات تورا تورا تورا به پرل هاربر در دسامبر 1941 حمله کردند تغییر کرد ژاپنی ها کنترل خودشون رو به بخش های خارجی زبان در شانگهای گسترش دادند و شهروندان متفقین را بازداشت کرد. خانواده بالارد مثل خیلی از مقیم های انگلیسی و آمریکایی داخل کمپ لانگ هوآ در بیرون از شهر بازداشت شدند.
بالارد جوان چندین سال در این کمپ زندان بود و در دوران اسارت، سو تغذیه، بیماری و خشونت را تجربه کرد این تجارب هرچند واقعی بود خیلی زود تبدیل به موضوع داستانی وی نشد.
پسری به نام جیمز گراهام
برای دهه ها بالارد درباره آینده های ویرانشهری و روح های فروپاشی کرده در کتاب هایی مثل جهان غرق شده، تصادف، و بالا و صعود مینوشت. جنگ در این کتاب ها موجود بود اما به صورت مستتر شده در شهر های سیل زده، اتوبان های خلوت و بازماندگانی که به فاجعه راحتتر عادت کردن تا به صلح.
در دهه 1980 در اواخر کاری بالارد و بعد از موفقیت کتاب های اولیش تصمیم گرفت که گذشته خود را به داستان درآورد. قبلا وی داستان کودکی خود را در داستان کوتاهی به اسم زمان مرده نوشته بود اما امپراتوری خورشید اولین باری بود که به طور کامل و جامع سراغ کودکی خود رفت.

قهرمان داستان جیمی یا جیم گراهام بر اساس اسم کودکی خود یعنی جیمز گراهام نام گذاری شده و مسیر او از یک کودک لوس مهاجر تا یک بازمانده نیمه وحشی بازتاب دهنده مسیر جنگی بالارد است هرچند رویداد ها و جزئیات در قالب داستان امپراتوری خورشید پرداخت و دگرگون شده اند. خود بالارد بعدا از کتاب و اقتباس اسپیلبرگ از کتاب رو در خود زندگی نامه خود معجزه های زندگی یاد کرده است که نشان می دهد چقدر داستان بازتاب خاطرات کودکی وی است.
حافظه و سکوت
چرا بالارد چهل سال صبر کرد تا این کتاب را بنویسد؟ بخشی از پاسخ این سوال در ذات تروما و فرهنگ پس از جنگ بریتانیاست که وی بهش برگشته بود. بعد از جنگ او با کشتی به انگلیس رفت و به حومه تیره و فرسوده بریتانیا که پس از دوران بمباران های آلمان شکل گرفته بود قدم گذاشت و خود را در جامعه ای یافت که به جای واکاوی روان شناختی، خویشتنداری را ترجیح می داد. صحبت درباره اردوگاههای بازداشت در آسیا اصلا بخشی از روایت ملی نبود به ویژه وقتی از زبان یک کودک بیان می شد.
همچنین بالارد برای نوشتن مهمترین اثر خود نیازمند تجربه بیشتری بود بخاطر همین داستان های اولیه وی به شکل گیری قلم او در توصیف انسان های کناره گیری کرده و تصویر کردن افرادی که به صورت اخلاقی و روانی با شرایط سخت کنار میاند کمک کرد. علاقه او به استفاده از تکنولوژی و منظر به عنوان نیروهای احساسی در دهه شصت و هفتاد به بلوغ رسید نتیجه این بود که وقتی میخواست به سراغ کودکی خود برود مسلح به ابزار زبانی لازم برای توصیف تجارب زندگی خود بود.
امپراتوری خورشید فقط یک مرور خاطرات نیست بلکه برای خود بالارد نیز تجربست تجربه اینکه چگونه دیستوپیا یا ویرانشهر بالاردی را می تواند در غصه کودکی خود جا دهد.
پیشنهاد برای دیدن: جهنم تولید، پرتگاه
داستان امپراتوری خورشید، دید کودک از جنگ
در ابتدای داستان امپراتوری خورشید، جیم یک بچه باهوش و کنجکاو است که در بخش بین المللی شانگهای زندگی می کند. کتاب نشان می دهد که راحتی زندگی این کودک در مدرسه انگلیسی زبان و در خانه مدرن با خدمتکاران چینی چیزی جز یک توهم شکنندست و رمان به زیبایی این فضای رویایی را تصویر میکند.
بالارد این جهان را طوری میسازد که ما مصنوعی بودنش را حس می کنیم حتی پیش از انکه جنگ فرا برسد چنین به نظر می رسد که چیزی درست نیست. جیم شیفته هواپیماهای جنگی و رژه های نظامیست و بیش از آنکه به انسان های اطرافش توجه کند مجذوب هندسه و قدرت ماشین هاست. بذرهای دگرگونی بعدی او از همان ابتدا کاشته شده اند.
جنگ، جدایی و زندگی در اردوگاه
بدون اینکه اصل داستان را فاش کنم میتوان با خیال راحت گفت که اشغال ژاپن دنیای جیم را در هم شکوند. آشوبی که پس از حمله ژاپن به پرل هاربر به وجود آمد باعث جدایی جیم از والدینش شد.
باقی رمان سفر او را در حومه های ویران شده، عمارت های متروک و در نهایت اردوگاهه بازداشت غیر نظامیان در حاشیه شانگهای را روایت می کند. زندگی جیم به پنجه درانداختن دائمی با گرسنگ، بیماری و قدرت تبدیل می شود. بزرگسالان بارها ناامیدش می کنند و او همزمان آسیب پذیر تر و هم کارآمدتر می شود.

بالارد با دقت از ملودرام پرهیز می کند او جیم را قربانی محض نشان نمیده و البته شخصیت قهرماین نیز از وی تصویر نمی کند بلکه پسری را نشان می دهد که به شکلی نگران کننده خود را با جهانی از صف های جیره بندی، سیم خاردار و بمباران هوایی تطبیق می دهد.
جیم شیفته خلبانان ژاپنی می شود، با نگهبانان و دیگر زندانیان معامله می کند و در روال های اردوگاه، نوعی حس هدف پیدا می کند. همین توانایی جیم در دوام آوردن و حتی شکوفا شدن در محیطی از نظر اخلاقی داغون شده، از ناآرام کننده ترین جنبه های کتاب است.
جنبه تاریخی رمان، شانگهای و جنگ داخلی
برای فهم بهتر امپراتوری خورشید، بهتره با شانگهای دهه 30 و 40 قرن بیستم آشنا بشیم.شانگهای در آن دوران یکی از مهمترین کلانشهرهای دنیا بود یک بندر معاهده ای که پس از جنگ های تریاک به امتیازات خارجی تجزیه شده بود جایی که فرانسوی ها، بریتانیایی ها، آمریکایی ها و قدرت های دیگر محله هایی را تحت قوانین فراسرزمینی در کنترل خود داشتند.
شانگهای و جنگ تریاک
شانگهای دوران مدرن عملا محصول جنگ های تریاک بود پیش از آن شانگهای شهری بندری اما نسبتا کوچک و محلی بود که در چارچوب امپراتوری چین اداره می شد پس از شکست چین در جنگ اول تریاک در سال 1842 معاهده نانجینگ امضا شد و شانگهای یکی از چند بندر معاهده ای شد یعنی بندری که چین مجبور شد آن را به روی تجارت خارجی بگشاید.نتیجه این بود که انگلیس و فرانسه و آمریکا بخش هایی از ژاپن را به تبدیل به محل هایی برای امتیازات خاص خودشون کردند مناطقی که تحت کنترل خودشان بود و قوانین چین در آنها اجرا نمی شد. بانک های خارجی، شرکت های کشتیرانی، کارخانه ها و مراکز تجاری در شانگهای مستقر شدند و آن را به پایتخت مالی چین تبدیل کردند. این وضعیت چند پارگی خاصی در شانگهای ایجاد کرده بود مناطق خارجی با برق، خیابان های مدرن، کلوب ها و هتل های با شکوه اداره می شد در حالی که در بخش های چینی اغلب فقر و تحت فشار اجتماعی و سیاسی بودند. همین شکاف ها در آخر زمینه نفوذ ژاپن را فراهم کرد.
حمله ژاپن و اشغال شانگهای
در بالا گفتم که شانگهای تبدیل به یک جامعه چند پاره شده بود در یک سو خارجی های پولدار در خانه های مدرن زندگی می کردند و ماشین های آمریکایی میروندند و در سوی دیگر کارگران چینی، پناهندگان و خدمتکاران در محله های شلوغ و با فقر زیاد گذران زندگی می کردند. شانگهای همزمان شکوه برانگیز و البته از سوی دیگر خشن بود چیزی که در امپراتوری خورشید تصویر کشیده شده است.
ژاپن در سال 1937 به چین حمله کرد و بخش های بزرگی از چین را تصرف و جنایت های بزرگی مثل کشتار نانجینگ را مرتکب شد. خود شانگهای نیز در سال 1937 مورد حمله قرار گرفت اما مناطق خارجی به صورت بی طرف باقی ماند. بخش های خارجی تا وقتی که کشورهایشان وارد جنگ مستقیم با ژاپن نمی شدند تحت تاثیر جنگ قرار نمیگرفتند.

اما چرا ژاپن به چین حمله کرد؟ در دهه های 1920 و 1930 ژاپن، به شدت نظامی گرا شده بود. رهبران ارتش باور داشتند که ژاپن باید یک امپراتوری بزرگ آسیایی بسازد و به قدرت های غربی نزدیک یا حتی از آن ها پیشی بگیرد.ژاپن کشوری کوچک و صنعتی بود که ذخایر کافی نداشت چین به ویژه در منچوری برای ژاپن منابع ارزان و زمین داشت. در سال 1931 ژاپن منچوری را اشغال کرد و دولت دست نشانده مانچوکوئو را اسخت اما این کافی نبود. ژاپن میخواست کل چین شمالی و سپس شرق چین را کنترل کند.
در ژوئن 1937 در نزدیکی پکن، میان نیروهای ژاپنی و چینی در پل مارکوپولو درگیری کوچکی رخ داد ارتش ژاپن این مسئله را بهانه کرد و یورش گسترده به چین را آغاز کرد. این جنگ تا سال 1945 ادامه داشت و با شکست ژاپن پایان گرفت.
برزخ شانگهای در 7 دسامبر 1941 با حمله ژاپن به پرل هاربر به پایان رسید وقتی ژاپن به متفقین اعلان جنگ کرد شهروندان آمریکایی و انگلیسی در مناطق تحت کنترل ژاپن تبدیل به دشمنان میهن شدند. در شانگهای نیروهای ژاپنی به سرعت شروع به اشغال مناطق خارجیان کردند کسب و کارها را تصرف و مقیم ها را جمع آوری کردند.
پیشنهاد برای یادگیری: پدیده پراش در اپتیک
کمپ های شهروندان در شرق آسیا
در سراسر آسیای شرقی، ژاپن بیش از 130 هزار غیر نظانی متفقین از مرد و زن و کودک را در اردوگاه های زندانی کرد. این اردوگاه ها مانند مرگ در اردوگهای مرگ در اروپای تحت اشغال نازی ها نبودند اما محیط هایی سخت و اغلب مرگبار بودند که با سوئ تغذیه، بیماری و کار اجباری مشخص می شدند. بیش از 14 هزار غیر نظامی بازداشتی در نتیجه این اسارت جان خود را از دست دادند.
درد اخل و اطراف شانگهای اردوگاههایی مانند لانگ هوا و اردوگاههای دیگر، هزاران غیر نظامی بریتانیایی و آمریکایی را که از مناطق امتیازی شهر و از نواحی داهلی چین گرفته شده بودند در خود جای می دادند. رمان امپراتوری خورشید یکی از معدود آثار انگلیسی زبان است که نه بر سربازان، بلکه بر اردوگاه های غیر نظامی تمرکز دارد.
بمب افکن ها و تولد عصر هسته ای
یکی از موتیف های تکرار شونده رمان هواپیماها هستند جنگنده های ژاپنی، بمب افکن های آمریکایی و صحنه جنگ هوایی بر فراز و پیرامون شانگهای از تصاویر اصلی کتاب هستند.
جیم شیفته این هواپیماهاست رمان لحظه ای را به تصویر می کشد که در آن، جنگ به طور قاطعانه ای به آسمان منتقل می شد لحظه ای که هم آغاز عصر هسته ای را نوید می داد و هم نشانه ای از شیفتگی بالارد به قدرت فناوری در دگرگون کردن روان انسان بود. در نگاه جیم هواپیماها همچون خدایانی در حال عبور از آسمان هستند بی تفاوت اما افسون کننده، استعاره ای بصری از اینکه چگونه جنگ، زندگی انسان های فردی را کوچک و ناچیز جلوه می دهد.
تروما، هویت و فروپاشی امپراتوری
امپراتوری خورشید روایتی درباره بلوغ است پسری که والدین، خانه و توهماتش را از دست می دهد و یاد میگیرد چگونه زنده بماند. اما برخلاف بسیاری از رمان های جنگی بالارد از احساسی کردن مخاطب خودداری می کند. هوشمندی و توانایی سازگاری جیم او را زنده نگه میدارد اما همین ویژگی ها او را به فردی تقریبا ناشناخته تبدیل می کنند او امادست با هرکسی حتی نگهبانان ژاپنی معامله کند تا غذا و محافظت بدست اورد. جیم در امپراتوری خورشید مجذوب مرگ می شود در حقیقت امپراتوری خورشید می خواهد به ما بگوید که محیط اردوگاه جیم را خردمند نمی کند بلکه او را با جهانی سازگار می کند که در آن همدلی یک تجمل است.
سوال اصلی امپراتوری خورشید این است که وقتی گرسنگی، خشونت و خیانت عادی به نظر برسند آیا می توان واقعا به پیش از جنگ بازگشت؟
درباره فروپاشی امپراتوری بریتانیا میتوانید به نوشته روزهای برمه مراجعه کنید.
پایان توهم امپراتوری
اسم رمان یعنی امپراتوری خورشید به ژاپن اشاره دارد سرزمین طلوع خورشید، اما بیانگر فروپاشی نظم امپراتوری انگلیس نیز هست.قبل از جنگ زندگی جیم بر اساس قدرت نامرئی امپراتوری انگلیس بنا شده بود. پاسپورت بریتانیا، قایق های مسلح در بندر و این تصور که زندگی اروپایی ها همیشه مراقبت خواهد شد. در اردوگاه این تصورات از بین رفت نگهبانان، تجار بریتانیایی را کتک می زدند خدمتکاران تبدیل به هم بندیان شدند و افراد مهم فهمیدند که جایگاه اجتماعی وقتی برای کاسه ای برنج می جنگی معنای خاصی ندارد.

بالارد به دنبال این است که نشان دهد که چگونه امپراتوری ها نه فقط به صورت سیاسی بلکه به صورت روانی تجزیه می شوند. جیم باید تصمیم بگیرد که شخصیتش وقتی طبقه، ملت و امپراتوری نمیتوانند امنیت و هویت را تضمین کنند چگونه باشد. علقه وی به خلبانان ژاپنی، وفاداری نامعلوم و اتحاد عملگرایانه وی همه روایت های ساده ما در مقابل آن ها را زیر سوال می برد.
جنگ داخلی و دید بالاردی
منتقدان اغلب اشاره می کنند که امپراتوری خورشید همتای واقع گرایانه آثار سوررئال تر بالارد است. حومه های ویران شده شانگهای، باند های فرودگاه که گیاهان آن ها را فراگرفته و ویلاهای متروکه به راحتی می توانستند در رمان های دیگر بالارد نیز وجود داشته باشند. بالارد از این چشم انداز ها برای بررسی مضمون اصلی تمام آثارش استفاده می کنه اینکه انسان ها چگونه خود را با فاجعه سازگار و حتی آن را ترجیح می دهند. جیم در اردوگاه نوعی هدف و معنا پیدا می کند که در زندگی مرفه پیش از جنگ هرگز نداشت. جنگ به او وضوحی می بخشد که صلح هرگز نتوانست بدهد. این پارادوکس اینکه فاجعه می تواند مفید باشد کاملا بالاردیست.
سبک نوشتن بالارد
نثر بالارد در امپراتوری خورشید، صریح کنترل شده و با دقت است. وی گرسنگی، بیماری و فساد را با دقت و بدون غرق شدن در احساسات توصیف می کند. خودداری از احساسی شدن دلیل قدرت کتاب است چرا که به جای اینکه شما رو خشمگین یا گریان کند بالارد با توصیف اردوگاه باعث تجمیع وحشت فضای زندان می شود.

در عین حال تصویرهای دلخراش در کتاب فراوان است. بالارد در تصویر کردن مناظر به صورت نیروهای پنهان روانی استاد است استخرهای خالی که تبدیل به قبرستان شدند ماشین های زنگ زده که مثل نهنگ های گل به نشسته اند و انفجار بمب ها که آسمان شب را به جشن آتش بازی شبیه کرده است.در بعضی جاها زیبایی و ترس بدون مرز قابل تشخیص دادن در هم پیوسته اند.
یکی دیگر از مشخصه های نوشتن بالارد روایت اول شخص از دید جیم است. ما اتفاقات را همانطور که جیم می بیند با همه بدفهمی ها، سادگی ها و جهش های نامنظم منطقی آن می بینیم. جیم از ژئوپلیتیک جنگ چیزی سردرنمیاورد فقط میداند که هواپیماها در بالای سر پرواز می کننند و جیره غذایی کمتر شده است و بزرگان ناامید تر از گذشته هستند. این دید محدود جیم یک اصالت احساسی خاص به اثرد اده است.
بخاطر هوش جیم و کم سن بودنش او متوجه ارتباطاتی می شود که بزرگسالان نمی شود. متوجه ریتم زندگی در اردوگاه و نحوه ذخیره غذا توسط بزرگسالان می شود به عادت های تکراری زندانیان دقت می کند و یک تصویر درست از نحوه تفسیر تروما و آشوب در ذهن کودک می دهد.
پیشنهاد مطالعه: بهترین فیلم های جنگ جهانی اول، بخش دوم
بازخورد و جایگاه امپراتوری خورشید در میان آثار بالارد
وقتی امپراتوری خورشید در سال 1984 منتشر شد بسیاری از خوانندگان قبلی بالارد را شگفت زده کرد چرا که آن ها بالارد را به عنوان نویسنده دنیای فانتزی می شناختند و این بار رمانی جنگی و واقع گرایانه پیش چشمشان بود اثری ریشه دار در زمان و مکان مشخص بدون هیچ یک از ابزارهای آشکار خیال پردازانه که در آثار پیشین او دیده می شد. با اینحال منتقدین خیلی زود متوجه شدند که این رمان نه یک گسست بلکه نقطه اوج مسیر ادبی اوست.
برای بسیاری از خوانندگان، امپراتوری خورشید به دروازه ای برای ورود به آثار تجربی تر بالارد تبدیل شد. وقتی بدانید که ویرانشهر و فروپاشی های روانشناختی حضور یافته در نوشته های او از تجربه های دوران کودکی اش در شانگهای زمان جنگ ریشه گرفته سایر رمان هایش رنگی دیگر پیدا می کنند دیگر آن رمان ها یک آزمایش فکری سرد نیستند بلکه به مثابه دگرگونی ها و تنوع هایی بر زخمی هستند که او هرگز از آن رها نشد.
اقتباس سینمایی از امپراتوری خورشید
معروفترین اقتباس از رمان بالارد فیلم استیون اسپیلبرگ به نام امپراتوری خورشید است که در سال 1987 ساخته شد. فیلم نامه فیلم را تام استوپارد نوشته بود و در آن کریستین بیل جوان در نقش جیم، در کنار جان مالکوویچ و میراندا ریچارد ایفای نقش کرده است.
فیلم اسپیلبرگ تا حد ممکن وفادار بوده اما تفاوت های ریز مضمونی نیز در آن موجود است فیلم امپراتوری خورشید بیشتر بر استقامت جیم و تغییر شخصیت مثبت آن تاکید کرده در حالی که در کتاب بالارد این مسئله کمی مبهم تر و متفاوت تر است. و موسیقی جان ویلیامز حالت احساسی را به داستان اضافه کرده که خود رمان تقریبا عاری از آن است.

فیلم از نظر تجاری موفقیت چندانی بدست نیورد هرچند نامزد چند جایزه اسکار شد و در آخر جایزه بفتا را برای فیلمبرداری و صدا بدست آورد.
فیلم یک تجربه تصویری منحصر به فرد است اما جایگزین کتاب نیست چرا که مضامین اخلاقی کتاب به هیچوجه درون فیلم بازتاب داده نشده است.
ترجمه در ایران
کتاب امپراتوری خورشید در ایران توسط نشر چشمه با ترجمه آقای علی اصغر بهرامی منتشر شده است
نتیجه گیری
امپراتوری خورشید فراتر از یک خودزندگی نامه جنگیست. بلکه تلاش بالارد در تغییر تصویر ذهن کودکیست که دنیای آن توسط دیگران از بین رفته است. کتاب به ما نشان می دهد که امپراتوری چگونه از درون میپوسد نه توسط معاهده های صلح بلکه در صف غذا، استخرهای خالی و از بین رفتن جایگاه اجتماعی.
در پایان اگر علاقمند به ادبیات مرتبط با جنگ جهانی دوم و تاریخ شانگهای هستید و میخواهید بدونید چگونه یک نویسنده تجربیات کودکی خود را به داستان تبدیل می کند امپراتوری خورشید کتابیست که باید بخوانید
