مقدمه
رنگ امروز به عنوان استاندارد سینما شناخته می شود اما همیشه اینگونه نبوده است در روز های اولیه سینما تمام فیلم ها به طور کامل به صورت سیاه و سفید فیلمبرداری می شدند با اینحال خیلی از فیلم سازان راه های خلاقانه ای مثل دستی رنگ کردن نگاتیو تا تکنی کالر در عصر طلایی هالیوود برای اوردن رنگ به سینما استفاده کردند. تکامل رنگ در سینما فقط مسئله تکنیکی نبوده بلکه در روند داستان گویی و قاب بندی تاثیر بسزایی داشته و امروزه روان شناسی رنگ بخش بزرگی از داستان گویی بسیاری از فیلم ها محسوب میشه. در این مقاله درباره تکامل رنگ در سینما و تاثیر آن بر سینما توضیحاتی برای شما عزیزان نوشته ام.
شروع سیاه سفید، فریم های رنگ شده
یکی از اولین تکنیک هایی که فیلمسازان برای استفاده از رنگ در سینما استفاده کردند رنگ کردن کامل فریم بود در این تکنیک فیلم را در جوهر رنگ فرو میبردند تا حس و حالت یا زمانی از روز را نشان بدند برای مثال برای نشان دادن ظهر ممکن بود از رنگ کهربایی استفاده کنند یک از آبی برای نشان دادن شب، در سال 1910 این روش یک روش مرسوم سینمایی وبد که در اکثر فیلم ها استفاده می شد.
یکی دیگه از روش ها دستی رنگ کردن فریم ها بود که معمولا یک تیم با رنگ کردن دانه دانه فریم ها فیلم را رنگی می کردند اولین فیلمی که از این روش برای رنگی کردن بهره برد آنابل، رقص مار از ادیسون و دیکسون بود که در این فیلم لباس سفید رقاص فریم به فریم رنگ آمیزی شد که برای بیننده در هر فریم تغییر رنگ بده. ژرژ ملی یس نیز از این تکنیک بری سفر به ماه استفاده کرد و نسخه رنگ آمیزی شده از فیلم خود را نیز پخش کرد. این روش های رنگ آمیزی اولیه بسیار وقت گیر و غیر پیوسته بود اما علاقه درونی فیلم سازان به فیلم برداری رنگی را نشان می داد حتی فیلم های کلاسیک عصر صامت مثل تولد یک ملت از دیوید گریفیث نیز از افکت های رنگی استفاده می کردند یا در رزمنامو پوتمکین ، ایزنشتاین به تنهایی از فریم به فریم ورود رزمناو را دستی رنگ آمیزی کرد.

اولین تجربیات رنگی سازی
با اینکه فرو کردن در رنگ و دستی رنگ کردن، اتمسفر را به بیننده منتقل می کرد اما مبدعین به دنبال روش هایی بودن که رنگ طبیعی را به نمایش بذارند اولین تجربه توسط کینماکالر انگلیس انجام در سال 1908 انجام شد که در این روش فیلم ها با د وفیلتر قرمز و سبز فیلمبرداری می شد البته که این فیلم ها برای پخش شدن نیازمند پروژکتور های خاص خود بود اما توانست بخشی از پالت رنگی چشم انسان را به تصویر بکشد.اولین فیلم مهمی که با این روش فیلم برداری شد یک فیلم هشت دقیقه ای کوتاه به اسم ملاقات کنار دریا ساخته جرج البرت اسمیت بود که از کینماکالر برای تصویر کشیدن افرادی که به ساحل میرند استفاده شد. خیلی زود از این روش برای فیلم بزرگتری استفاده شد مثلا اولین مستند بلند رنگی به اسم با پادشاه و ملکه در هلند را در سال 1912 با این روش فیلمبرداری شد. در سال 1914 با کینماکلر توانستند اولین فیلم بلند داستانی به اسم جهان، بدن و شیطان را که امروز گمشده محسوب میشه رو فیلمبرداری کنند.
با وجود شگفتی بینندگان کینماکالر نمیتونست تمام طیف رنگی را تولید کنه و موقع پخش کمی نامتقارن بودن باعث از بین رفتن تکریب متناسب رنگ می شد.
در سال 1915 در آن سوی اقیانس اطلس شرکت تکنیکالر توسط هربرت کالموس و دوستان افتتاح شد و خیلی زود از سیستم دو رنگی خود برای فیلم برداری پرده برداری کردند در این سیستم از یک منشور برای نوردهی دو فریم به صورت همزمان یکی با فیلتر قرمز و دیگری با فیلتر سبز استفاده می شد در ابتدا مثل کینماکالر این مدل فیلمبرداری برای پخش نیازمند پروژکتور های اختصاصی بود اما خیلی زود تکنیکالر این مشکل را حل کرد و پروژکتور استاندارد سینما میتوانستند فیلمای تکنیکالر را پخش کنند. در سال 1922 فیلم بلند عوارض دریا با این روش فیلمبرداری شد و نسخه نهایی با چسباندن دو نگاتیو رنگی شده به هم در سینما پخش شد. همانند کینماکالر این روش همچنان رنگ آبی را نداشت بخاطر همین آسمان به رنگ خاکستری پخش می شد همچنین چون نسخه نهایی سنگینتر از نگاتیو های معمولی بود خیلی از سینماداران معتقد بودن که پخش کردن این فیلم ها دردسر بیشتری نسبت به فیلم های معمولی داره.

در دهه سوم قرن بیستم بعضی از فیلم ها از این روش یا روش مشابه سینه کالر برای رنگی گرفتن بعضی صحنه ها استفاده کردند یک مثال معروف صحنه فیلمی از شبح اپرا در سال 1925 هستش که یک دستی که به صورت تکنی کالر فیلمبرداری شده در نمای کاملا سیاه و سفید اهر میشه.
با این حال این قدم ها با محدودیت های خود سرآغاز فیلمبرداری کل طیف رنگی در سینما شد.
بیشتر بخوانید: تولد سینما
انقلاب تکنی کالر
در دهه چهارم قرن بیستم، مسیر رسیدن به ثبت رنگ های واقعی بر روی پرده نقره ای، منجر به ایجاد تکنولوژی نوار سه رنگ تکنی کالر شد. این روش پیچیده که توسط تکنی کالر در سال 1932 معرفی شد توسط یک دوربین مخصوص انجام می شد که تصویر رو بر سه نوار فیلم جداگانه به صورت سبز و قرمز و آبی ضبط می کرد اولین استفاده از این تکنولوژی در انیمیشن گل ها و درخت ها محصول والت دیزنی بود که منجر به تحیر تماشاگران و البته بردن جایزه اسکار شد.
فیلم بکی شارپ محصول سال 1935 که توسط روبن ممولیان ساخته شد اولین استفاده از تکنولوژی نوار سه رنگ تکنی کالر در فیلم داستانی بود.
هالیوود خیلی سریع متوجه توانایی هنری و تجاری تکنی کالر شد بخاطر همین در دهه 1930 فیلم های گران قیمت که نیاز به ثبت رنگ های اشباع شده و جالب توجه بودند توسط تکنی کالر فیلمبرداری می شد در سال 1939 از این تکنولوژی در ساخت فیلم « بر باد رفته» برای تصویر کشیدن جنوب آمریکا و سوختن آتلانتا استفاده شد در اواخر این دهه تکنی کالر در همه نوع فیلمی از وسترن تا حتی نوار استفاده شده بود. با اینحال فیلم برداری در تکنی کالر سختی های خود را داشت چرا که به حجم زیادی نور نیاز داشت و دوربین ها بیش از حد بزرگ بودند که این به گران شدن تولید منجر می شد بخاطر همین همچنان در دهه بعدی خیلی از فیلم های مهم تاریخ سینما به صورت سیاه و سفید فیلم برداری شد. در یک برآورد گرفتن فیلم با تکنی کالر میتونست تا بیش از 30 درصد هزینه ساخت فیلم رو گرون کنه.

در دهه ششم قرن بیستم ایستمن کداک، « ایستمن کالر» رو که یک تک نوار ثبت رنگی فیلم بود به بازار معرفی کرد که میشد از آن در دوربین های معمولی نیز استفاده کرد. این نوآوری باعث شد که استودیو های فیلمسازی بتونند بدون اجاره تکنی کالر فیلم های خود را به صورت رنگی ضبط کرده و هزینه تولید رو کاهش بدند. در اوایل این دهه بود که سیستم سه نوار رنگی تکنی کالر جای خود را به این نوآوری جدید داد. انقلاب تکنی کالر در نهایت به این منجر شد که که در اواخر 1950 یک فیلم سیاه سفید تبدیل به استثنا بشه و فیلم های رنگی تبدیل به نرم اصلی سینما تبدیل بشه.
بیشتر بخوانید: لنز های اولیه و عکاسی مدرن
تغییر فرهنگی و زبان رنگ
تغییر از فیلم سیاه و سفید به رنگی فقط یک پیشرفت تکنیکال نبود بلکه ورود رنگ به سینما فقط در حد تحت تاثیر قرار دادن بیننده باقی نموند و خیلی زود فیلم سازان متوجه شدن که می توانند از پالت های رنگی در داستان گویی و ایجاد حس و حال در بیننده و همچنان ایجاد نماد استفاده کنند برای مثال رنگ قرمز میتونست نشانه خطر باشه و سبز نشانه صلح و آرامش و آبی نیاز نشانه افسردگی و غم. در دهه 1940 فیلمسازان هنرمند از این ایده ها برای داستان گویی بهره بردند برای مثال در فیلم «او را به بهشت واگذار» از تکنی کالر برای گرا دادن به بیننده برای روانشناسی قهرمان داستان استفاده شد که چگونه تغییر لباس شخصیت اصلی از سفید به قرمز و سبز و آبی در صحنه های مختلف نشان دهنده وضعیت تنش و قصد درونی وی داشته.
بیشتر بخوانید: پیشگامان دوران ابتدایی سینما
البته در اوایل مخالفت های زیادی نسبت به ورود رنگ به سینما انجام گرفت چرا که فیلم برداری سیاه سفید به بلوغ خود رسیده بود و خیلی از کارگردان های بزرگ معتقد بودن که رنگ میتونه بیننده رو از جریان فیلم منحرف کنه و تبدیل به یک المان تزئینی مختل کننده داستان بشه. با اینحال با پیشرفت تکنولوژی این روند تغییر کرد و فیلم های سیاه سفید از نرم اصلی فیلم سازی خارج شد و کارگردانان بزرگی مثل فلینی، ژاک دمی، هیچکاک و مایکل پاول استفاده های هنرمندانه ای از رنگ در داستان گویی کردند.
میراث رنگ در فیلم سازی مدرن
میراث تکنی کالر منجر به ایجاد سینمای امروز و استفاده از پالت های رنگی مختلف برای انتقال حس و داستان و معنا ی مد نظر کارگردان به بیننده شده است.تیم هنری یک فیلم از طراحی دکور و لباس، تا نورپردازی رنگی با فیلتر های مختلف و همچنین اصلاح رنگ و نور برای ایجاد اتمسفر و حس خاص در بیننده استفاده می کنند. همچنین تکامل رنگ در سینما به هنرمندان یاد داده است که تکنولوژی و خلاقیت هنری دست به دست هم دیگر پیشرفت می کنند هر قدمی که در راستای تکنولوژِ رنگ برداشته شد مسیر های هنری جدیدی برای فیلم سازان باز کرد تا با دست باز داستان خود را بازگو کنند. در نهایت ورود رنگ چیزی نیست جز وسیله ای برای تحریک احساسات.
