مسیرتطور انسان از ثبت تصاویر روزنه ای بدون لنز تا دوربین هایی با رزولیشن های 8k ، یک مسیر شگفت انگیز از نبوغ انسانیست.در قرون گذشته انسان ها آرزو داشتن همانطور که بتوانند تصاویر را به مانند چشم انسان ثبت کنند که این رویا محقیق به اختراع دوربین عکاسی در قرن نوزدهم شد. اختراع دوربین عکاسی یک اختراع یکباره نبود بلکه محصول شکست ها و آزمایشات مختلفی بود که در قرون گذشته انجام شده بود.از اولین مطالعاتی که درباره پدیده ثبت تصویر توسط دانشمندان چینی و یونانی قبل از میلاد مسیح انجام گرفته بود تا کارهایی که لئوناردو داوینچی در دوره رنسانس انجام داد هر قدم،یک نوع بینش جدید در این مسیر برای ما انسان ها به ارمغان آورد. در این نوشته سعی دارم تکامل ثبت تصویر و مخترعین آن را به صورت اجمالی براتون شرح بدم با من همراه باشید.
اولین اختراعات در عکاسی
خیلی قبل از فیلم های عکاسی ، تاریک خانه ها موجود بودند.تاریک خانه های عکاسی یک جعبه ساده یا اتاقی با یک منفذ کوچک بودن که میتونست یک تصویر وارونه از بیرون را داخل دیوار تاریکخانه ثبت کند. برای قرون متمادی هنرمندان از این پدیده برای بررسی دقیق طبیعت و معماری استفاده کردند. اختراع تاریک خانه اولین قدم در اثبات این موضوع بود که تصاویر دنیای واقعی هرچند به صورت موقت، قابل نمایش و ثبت هستند.البته بدون فیلم حساس به نور، تاریکخانه عکاسی میتوانست به ثبت تصاویر با دست کمک کند و امکان ثبت تصاویر دائمی نداشت.

نیپس و اولین عکس
جهش از نمایش تا ثبت دائم تصاویر در قرن نوزدهم توسط جوزف نیکفور نیپس برداشته شد. نیپس بر روی مواد شیمیایی حساس برای ثبت تصاویر با کمک یک لنز تحقیقات می کرد در سال 1826 نیپس توانست اولین عکس جهان را ثبت کند.

نیپس با استفاده از قیر آلیاژی از قلع را پوشاند.این آلیاژ علاوه بر قلع که عنصر اصلی بود از مقدار کمی مس، آنتیموان،بیسموت و سرب نیز تشکیل شده بود سپس این آلیاز قیراندود شده را به مدت هشت ساعت داخل تاریکخانه قرار داد. نتیجه یک تصویر دائمی اما بی کیفیت از مناظر بیرون بود. نیپس این روش ثبت تصاویر رو هلیوگرافی یا خورشید نگاری نامید. به دلیل مدت زمان طولانی نور دهی اجسام متحرک در این مدل عکاسی ردی از خود جا نمیذاشتند با اینحال عکسی که نیپس در سال گرفت به عنوان اولین عکس موفق تاریخ شناخته شد.
داگروتیپ یا تصویر داگر
کار های نیپس ناشناخته باقی ماند تا اینکه با هنرمند پاریسی لویی ژاک داگر شروع به همکاری کرد داگر همانند نیپس در ثبت تصاویر با کمک مواد شیمیایی، اشتیاق نشان می داد به همین خاطر بر پایه کارهای اولیه نیپس، یک روش جدید عکاسی را با اسم داگروتیپ در سال 1839 اختراع کرد. داگر بخاطر شهرتی که داشت توانست خیلی سریع این روش عکاسی را بین مردم جا بیندازد.
اختراع داگر به مقدار زیادی میزان نوردهی را کاهش داد و به جای هشت ساعت، توانست با ده الی بیست دقیقه نوردهی تصاویر را ثبت کند. داگر برای اینکار صفحه نقره اندود شده مسی رو با بخار های ید ترکیب میکرد و برای ثبت تصاویر از بخار جیوه، آب نمک و سدیم تیوسولفات بهره می برد.

در اوایل 1840 میلادی، استودیوهای داگروتیپ در کل آمریکا و اروپا پخش شدند و آدم ها تصاویر سیاه سفید زیادی با این روش ثبت کردند. با وجود اینکه این روش نسبت به روش نیپس مدت زمان نوردهی کمتری داشت با اینحال بیست دقیقه نوردهی به معنای این بود که اجسام متحرک نمیتوانستند تصویر ثبت بشند بخاطر همین عکاسی خیابانی با این روش به عکس هایی با خیابان های خالی منجر میشد. در یک اتفاق معروف در 1838 در بلوار پاریس، مردی که برای واکس خوردن کفش هایش ثابت وایستاده بود تبدیل به اولین انسانی شد که مورد عکاسی قرار گرفته.

کالوتایپ یا نگاره کاغذی تالبوت
در دوران شکوافی داگر، دانشمند انگلیسی به نام ویلیام هنری فاکس تالبوت به طور مستقل روشی برای ثبت تصاویر به نام کالوتایپ یا نگاره کاغذی اختراع کرد.(کالو از واژه یونانی به منای زیبا میاد)
روش تالبوت اولین بار در سال 1839 و به صورت اطلاح شده در سال 1841 مورد آزمایش قرار گرفت.در این روش از کاغذ پوشیده شده با سیلور یدید برای ساخت نگاتیو استفاده شد که میشد این کاغذ را با استفاده از مواد شیمیایی تبدیل به عکس خام کرد و کپی های مختلفی به معنای پوزیتیو یا مثبت از آن گرفت.
روش تالبوت آغاز گر جریان نگاتیو/پوزیتیو شده که زیربنای عکاسی دنیای مدرن را به وجود آورد.با اینکه عکس های تالبوت نسبت به داپر از جزئیات کمتری برخوردار بود اما اینکه می شد از هر عکس به تعداد نامحدود کپی گرفت یک امتیاز ویژه برای این مدل عکاسی محسوب می شد. ابداع تالبوت همراه با کشف سدیم تیوسولفات توسط جان هرشل به عنوان ثبیت کننده عکس، پایه های هنر جدید عکاسی را بنا نهاد.چند سال بعد با استفاده از شیشه های کلوژیون شده که توسط فردریک اسکات انجام می شد تصاویری واضح تر و دقیق تر به دست امد.در این روش که به فرآیند کلوژیون مرطوب معروف است یک محلول نیتروسلولوزی در مخلوطی از الکل و اتر روی صفحه ی شیشه ای پوشانده می شود و سپس با نیترات نقره حساس شده در دوربین قرار می گیرد.

در آن سال ها، عکاسی به سرعت تکامل یافت مخترعین در جهان سعی داشتند با ابداع روش های شیمیایی جدید عکس های بهتر و سریعتری ثبت کنند.دوربین ها از حالت آزمایشی به وسایل عمومی تبدیل شد. دیافرگام لنز ها کوچکتر و دقیق تر شد و مدت زمان نور دهی از هشت ساعت نیپس به چند ثانیه رسید. در دهه شصت قرن نوزدهم، دیگر عکاسی بخشی از فرهنگ زندگی مردم بود و برای ثبت وقایع مهم مثل تاجگذاری یا جنگ استفاده می شد با اینحال همچنان عکس ها فقط تصاویر ثابتی بودن که نمی توانستند حرکت رو ثبت کنند.
بیشتر بخوانید: نور چیست؟
از عکس های ثابت به تصاویر متحرک: آغاز فیلم
ظهور فیلم های انعطافپذیر، باعث ایجاد امکان تصویربرداری شد.همانطور که در بالا توضیح دادم عکاسان اولیه از فلز یا شیشه برای ثبت تصویر استفاده می کردند با اینحال جرج ایستمن یک مخترع امریکایی در سال 1888 توانست اولین فیلم برای تصویربرداری را ابداع کند.دوربین کداک ایستمن با رولی از فیلم عکاسی که با امولسیون ژلاتینی پوشانده شده بود روانه بازار شد.این دروبین میتوانست چندین عکس پشت سر هم بگیرد بعد از عکاسی باید کل دوربین به شرکت کداک فرستاده می شد تا عکس ها چاپ و به مشتری تحویل داده شود. این ابداع ایستمنفعکاسی رو تبدیل به امری برای عموم مردم کرد علاوه بر این امکان ثبت تصاویر پشت سر هم زیربنای تکنولوژیک لازم برای ثبت تصاویر متحرک را فراهم آورد.

در سال 1899، کداک توانست فیلم های سلولوئید شفاف را تولید کند که خیلی زود توسط دیگران برای ثبت تصاویر متحرک استفاده شد. بدون نوار فیلم انعطاف پذیر شاید رویای ثبت تصاویر متحرک در اواخر قرن نوزدهم به نتیجه نمیرسید.
اولین آزمایش ها در ثبت تصاویر متحرک
حتی قبل از فیلم منعطف، تلاش هایی برای ثبت تصویر متحرک از طریق عکاسی انجام شده بود. یکی از آزمایشات مشهور توسط ادوارد مایبریخ در ثبت حرکت اسب انجام شد. او با توالی تعداد دوربین ها توانست حرکت اسبش را در سرعت زیاد ضبط کند. عکس های گرفته شده وقتی با سرعت زیاد پخش می شد توهم حرکت را به وجود می آورد.

مایبریخ در اینجا نایستاد ور در سال 1879 زوپراکسیکوپ اختراع کرد دستگاهی که عکس های رنگ شده از تصاویر سیاه سفید گرفته شده را بر روی تصویر پخش می کرد که این وسیله توهم تصویر متحرک برای بیننده را به وجود می آورد.
در همین زمان در فرانسه، فیزیولوژیستی به اسم اتین جولز ماری”تفنگ کرونوفوتوگرافی” را اختراع کرد که میتوانست دوازده عکس در ثانیه از سوژه در حال حرکت بیندازد.این آزمایش های اولین اقدامات در زمینه ثبت حرکت بود با اینکه محدودیت هایی موجود بود مایبریخ و مارلی توانستند با استفاده از حقه هایی، توهم ثبت حرکت را به وجود بیاورند.

با وجود محدودیت ها،در اواخر دهه هشتم قرن نوزده، تکه های پازل شروع به تکمیل شدن کرده بود. نوردهی سریع، فریم های متعدد و فیلم انعطاف پذیر. صحنه برای ورود کسی که بتونه قطعات رو تکمیل کنه و حرکت رو ثبت کنه اماده شده بود.
پیشگامان فیلمبرداری: مخترعین و مشارکت آن ها
کینه توگراف: مبدع اولین فیلم ها توماس ادیسون است در سال 1888 ادیسون به دستیار خود ویلیام دیکسون ماموریت داد که دوربینی برای ثبت تصاویر متحرک اختراع کند. با الهام گیری از کارهای مایبریخ و ماری، دیکسون متوجه شد دو تا المان جدید به دوربین های عکاسی باید اضافه شود. یک مکانیزم برای عبور دادن سریع از یک فریم نگاتیو به فریم بعدی، و فیلم سلولئید سوراخ شده برای سینک شدن شاتر و سرعت فریم.در سال 1891 آن ها از کینه توگراف همزمان با کینه توسکوپ رونمایی کردند.درباره کینه توسکوپ در مقاله تولد سینما براتون نوشتم که میتونید آن را مطالعه کنید.

کینه توگراف از فیلم 35 میلیمتری ایستمن شرکت کداک استفاده می کرد و میتوانست 40 تا 48 عکس در ثانیه را ضبط کند.این فیلم سپس در کینه توسکوپ پخش می شد که این امکان را داشت بیننده به تعداد بی نهایت فیلم را پشت سر هم نگاه کند.اولین فیلم ها خیلی کوتاه بودند مثل سلام دیکسون، که نشان می داد مردی کلاهش را دست می زند و فیلم معروف دیگر “بوسه” یا “رقص عروس” یا “عطسه فرد ات” که همانطور که در اسم مشخصه درباره عطسه کردن یک مرد است.
در اواسط دهه نهم قرن نوزدهم نمایشخانه های کینه توسکوپ در نیویورک افتتاح شده بودند که افراد میتوانستند به صورت فردی و تک به تک از این دستگاه استفاده کنند.
بیشتر بخوانید: تولد سینما
برادران لومیر، مخترعین سینما
آنور اقیانوس برادران فرانسوی لومیر، اوگوست و لویی، در قدم بعدی ثبت تصاویر متحرک کار می کردند.این قدم این بود که بتوانند فیلم ها را از تجربه فردی به جمعی تبدیل کنند بخاطر همین سینماتوگراف را اختراع کردند.دستگاهی که هم فیلم را ضبط و هم پخش می کرد. این دستگاه به مراتب از کینه توگراف دیکسون و ادیسون سبک تر بود و به صورت دستی عمل می کرد و میتوانست 16 فریم در ثانیه را روی فیلم 35 میلی متری ضبط کند.
در 28 دسامبر 1895 برادران لومیر اولین نمایش فیلم ها برای عموم را در کافه گران پاریس اجرا کردند روزی که به عنوان تولد سینما شناخته شده است. در این نمایش حدود ده فیلم کوتاه از زندگی روزانه و طبیعت برای مردم به نمایش گذاشته شد که با تعجب و شگفت همگان روبرو شد. ذکر شده است که تماشاگران در لحظه ورود قطار به ایتسگاه از جای خود پریدن و فریاد زدند چرا که فکر میکردند یک قطار واقعی در حال ورود به کافه بوده است.در 1896 برادران لومیر اختراع خود را به دنیا بردند و در اروپا و امریکا و آسیا فیلم های خود را نمایش دادند.
دیگرانی نیز بودند که به گسترش فیلمبرداری کمک کردند افرادی مانند ویلیام فریز گرین انگلیسی و لویی لو پرینس فرانسوی حتی توانستند برای چند ثانیه تصاویر متحرک را ضبط کنند.دیکسون و ادیسون اولین افرادی بودند که اولین استودیو فیلمسازی را درست کردند.در فرانسه مخترعینی مثل ژرژ ملیس ، به اولین نمایش فیلم های لومیر رفتند که خود ملیس در سال های بعد اولین کسی شد که توانست جلوه های ویژه را به سینما وارد کند. برادران لومیر اولین مستند سازان تاریخ سینما بودند و با وجود اینکه اعتقادی به آینده سینما نداشتند، لوکوموتیو قطار سینما را به حرکت دراوردند.
جهش تکنولوژیک از عکاسی به فیلمبرداری
چجوری دنیا در طی چند دهه از عکاسی ثابت به تصاویر متحرک رسید؟ بخاطر جهش های ادراکی و تکنیکالی که در این زمینه برداشته شد.از منظر تکنیکال لازم بود که ابزار موجود بهبود بخشیده بشند، فوکوس دوربین درست بشود و سرعت شاتر سریع تر بشود نیاز بود که فیلم های انعطاف پذیر سوراخ بشند تا با سینک شدن با سرعت شاتر امکان ثبت تصاویر فراهم بیاید.
برای نوردهی فریم لازم بود که هر تصویر برای مدت زمان کوتاهی جلوی نور قرار بگیرد که برای حل این مشکل از مکانیزم های چرخ خیاطی استفاده شد.دیکسون از سیستم دنده ای برای کشیدن نگاتیو داخل فیلم استفاده کرد و به این نتیجه رسیدن که 16 تا 24 فریم بر ثانیه ، برای ایجاد توهم حرکت در چشم بیننده کافیست. مشکل اصلی در روز های اول نبود فیلم های با ماندگاری بالا بود که کمپانی کداک این مشکل را در سال 1880 حل کرد. مسئله مهم دیگر پخش تصاویر ضبط شده بود که منجر به اختراع لامپ های آرک شد.در مقاله های بعدی درباره نور های سینمایی توضیحات بیشتری به شما دوستان خواهم داد.
فیلمبرداری به معنای شبیه سازی جریان زمانه. بخاطر همین ابزار فقط مهم نبود بلکه ادراک بیننده از این جریان نیز اهمیت داشت اینکه بیننده ها چگونه به این جریان واکنش می دند و چجوری میشه براشون با این روش، داستان گفت.
